۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

اندام سنگ دوز

برتمام انحنای نحیفش  سنگ دوزی کردند


وهنوز انگشت اشاره اش به کودکی بود


که  قار وقور  اززیرپوستی براستخوانش

دف می زد


تنها ترانه ی اشنا برای سماع تنهایی

و اخرین سنگ را

کسی نشانه رفت


که عبایش بوی گلاب منبر می داد


فروش انگشتری عقیقش فقط


برای خرید پیراهن (عفاف) کافی بود


زن به کودکش


عمامه سر به زن


ومن به تو ...


زبان اشاره گویاست

هر که راست بگوید سنگ می شود


9 نظر:

در ۱ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۴۶, Anonymous عاطفه صرفه جو گفت...

سلام
ممنون از حضورت.
منظورت "عمامه" بود که "امامه " نوشتی؟ فروش انگشتری عقیقش کافی ست. کلمه ی فقط اظافه ست ."را" در ابتدای سطر آخر اظافه ست. و به نثر نزدیک کرد سطر را. گارانتی هم با دیگر واژه های شعر هم خوانی ندارد. می توانی از معادل فارسی اش استفاده کنی. "ضمانت"

 
در ۱ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۴۸, Anonymous ناشناس گفت...

اینجا نظر گذاشتن چقدر دنگ و فنگ دارد.

 
در ۲ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۱:۳۱, Anonymous زن گفت...

سلام عاطفه ی عزیز
ممنون ازتذکرت اصلاح شد.(فقط) رو اوردم برای تاکید بیشتر که کوچک ترین دارایی بدون کاربرد(عمامه) به سر رو
می شدباهاش به جای ادا دراوردن ادای حکم انسانی کنه رو
مشخص ترکنم چند بار(را) رو حذف کردم حس کردم به هم می ریزه در هر صورت همیشه منتظر نقدتون هستم چه در معنا چه درصورت . حضورت خوشحالم می کنه

 
در ۵ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۸:۵۶, Anonymous آسو گفت...

تصویر زیبایست یک نفر در حالی که کودک کنارش مشکلات زندگیش را تشریح میکند توسط فردی بیگانه با این مشکلات تنبیه میشود . به نظر من میتوانست بعد از "زبان اشاره گویاست " تصویر تمام شودو مخاطب را به این پیام برساند که زبان بدن گویاتر از هر چیزی دیگر است .
و اما در مورد نویسنده :
با فرض اینکه مطالب دیگر وبلاگ از همین نویسنده باشد میتوان نتیجه گرفت که نویسنده بیشتر در هنر استعداد دارد و وارد شدن به مسایل سیاسی ممکن است باعث غفلت از این استعداد شودو این موجبات پسرفت و ضرر را به دنبال داشته باشد.
فراموش نشود یک فرد حرفه ای خیلی بیشتر از یک فرد سیاسی برای بقیه مفیدتر است و زندگی پر آرامش تری خواهد داشت

 
در ۵ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۱۷:۳۸, Anonymous arslan گفت...

سلام

امیدوارم که خوب و همیشه سبز باشید
وبلاگ خوبی دارید
اگر خواستید به وبلاگ ما هم سری زده و تبادل لینک کنیم اگر خواستید مرا با نام " ایران امروز " لینک کنید

موفق باشید

www.irtoday.blogfa.com

 
در ۷ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۴۴, Anonymous زن گفت...

برای اسو:از نقد سازنده تون ممنونم شعر همونطورکه تذکر دادین شدو در مورد قاطی شدن هرچیزی که به زیبایی واصول شعر لطمه بزنه همونقدربیزارم که از قاطی شدن دین وسیاست اما کسی که شعرهاشو کنار مطالب به قول شماسیاسی قرارمی ده مرگ شعرشو می بینه وببین یک نفر باید در شرایطی باشه که فرزندشو قربانی کنه ! اما دوست عزیز وقتی بچه ات داره از گشنگی تلف می شه شما نمی دوی تو خیابون براش کفش نو بخری حتی اگر پابرهنه باشه وتوثروتمندباشی اما سراسیمه دنبال غذا می گردی یااشپزی می کنی حتی اگر اشپز حرفه ای نباشی واولین بارت باشه اون موقع اصلا فکر نمی کنی که ممکنه دستتو بسوزونی یا غذات ته بگیره !
البته ممکنه یه مادری هم پیدابشه که نگران چشم مردم باشه نکنه برای کفش کهنه حرف در بیارن ودیگه نتونه خودشو جایی مطرح کنه واون موقع که بچه ش داره جون می کنه بره دنبال خرید کقش شیک ومفید!؟
شما واقعیت روگفتی عزیزم اما حقیقت این هست که مادرتابچه شو آروم نکنه ارامش نمی گیره کلماتی که استفاده کردین آبستن معانی سنگینی هستن مفید بودن ارامش داشتن _فرد حرفه ای_ فرد سیاسی !
من یه اسم بهتر برای نویسنده ی مطالب پیشنهاد می کنم
زنی که به خاطر کودکش چشماشو باز نگه داشته وچون باید مراقبش باشه محیط پیرامونشو تحلیل می کنه تاخاری به پای بچه اش فرونره. به قول مامانامون بذار مادربشی
-------------------------------------------
برای ارسلان:ممنون سرزدی
در مورد رنگ ها برای یه نقاش حرفه ای هیچ رنگی به تنهایی معنا نداره یعنی باید به زمینه ای که توش رنگامیزی می کنه توجه کنه مداد مشکی روی زمینه ی مشکی جیکشم در نمیاد ترکیب رنگ هم مهمه رنگ کرم با خاکستری وقتی جفتشون کمرنگ باشن ادم خوابش می گیره اماهمون کرم کنارقهوه ای خوب می شه وهمه ی اینا بستگی داره زیر چه رنگ نوری قراربگیرن و...می بینی اگر خوب رنگا رونشناسیم حتی اگر 4تانقاشیمون شانسی خوب شه اخرش مشتمون بازمی شه
وبلاگتون خوب هست اما از لینک دوستان معذورم به دلایلی
پیروز باشین وبه روز چون قراره مرتب بهتون سربزنم

 
در ۸ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۰:۱۶, Anonymous یوسف گفت...

سلام بابت حضورت ممنونم من که از سر و ته این نثر نظم گونه ات چیزی نفهمیدم درباره پست قبلیتم زوده حرف بزنم. ولی یک حرف از دکتر شریعتی.
روشنفکر معترض به شرایط حال عصر خودشه و به قولی چون عصیان میکنم پس هستم.
منتظر حظور دوباره شما در وبلاگم هستم.

 
در ۸ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۸:۵۸, Anonymous ناشناس گفت...

بچه فقط بچه پدر و مادرش نیست .بچه جامعه است.بنابراین هر کسی باید به اندازه خودش سهم قبول کند نه اینکه خودش را وکیل جامعه بداند . قبول سهم بیش از اندازه به ستون بدن آسیب میرساند و در نتیجه شعاع حرکتی را محدود.
مواظب باش دچار بزرگ نمایی نشوی .همانطور که به قول آدام اسمیت دستهای نامرئی اقتصاد را کنترل میکنند.همین دستهای نامرئی نظم اجتماعی را بالانس خواهند نمود.نگرانی بیش از حد قدرت مسیر یابی را کاهش خواهد داد
آسو

 
در ۹ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۲:۱۴, Anonymous زن گفت...

برای آسو :حرفای شمارو متوجه شدم اما از حرفای ادام چیزی دسگیرم نشد! دلم می خواست راجع به صحبتتون بیشتر بحث کنیم اما برای اینکه بزرگ نمایی برداشت نشه صرف نظر می کنم و بسنده می کنم به یه مطلب جالب :حکایت فیلی که تو تاریکی هر کسی با لمس یه قسمت از بدنش شروع می کرد به تعریف از فیل .همه ی تعریف ها چون ناقص بود
معنی فیل نبود هر چند همه شون درست می گفتن !
آسوی عزیز نکته بینی شما باعث تفکر می شه
بازم بیا
---------------------------------------------
برای یوسف: همین که تثر نظم گونه بودنش را التفات فرمودید ما را بس .در علاقه به شریعتی مشترک هستیم.
چند نفر می رن نمایشگاه نقاشی یکی شون انچنان غرق در نقاشی می شه ولذت می بره یکی شون به قیمت روی تابلوها نگاه می کنه وهی ضرب وتقسیم می کنه توذهنش
یکی شون هم شروع می کنه فکر ونقد می کنه یکی هم همش اسم ها رو می خونه که تو مهمونی تعریف کنه نمایشگاه رفته ویکی شون هم....
باید دید هرکدوم به چه هدفی رفتن نمایشگاه
از هر زاویه که به مطالب نگاه کنید مشتاق نقد شدن هستم

 

ارسال یک نظر

قطره قطره ...

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی