مسـاله ی حجاب
عرض كنم:تا جائي كه ما نسبت به جانداران شناخت داريم، دراكثر جانداران اين خاصيت مشاهده ميشودكه :به طور عادي، طلب ودنبال رفتن ، از طرف جنس نراست، و در اوايل ، اظهاريي ميلي و احتراز ازطرف جنس ماده، اگراين خصوصيت ،تنها درانسان، دراين موجود عاقل مشاهده ميشد، ممكن بودفكر كنيم كه :زنها،روي بعضي حسابها ازقبيل مثلاً، "خود شيريني "، يا مطلبي ازاين نوع، عملاً اين حالت را بخود بگيرند، اما وقتي مي بينيم درقسمتهاي ديگر جاندارن نيز، اين حالت هست ، درحالي که براي آن ها اين حسابهاي عقلي مطرح نيست، بلكه معمولاً مطيع غرايزهستند، ميتوانيم قبول كنيم كه خاصيتي است طبيعي يعني:بطور طبيعي،درجنس نر،اظهار تمايل قويتر از جنس ماده است.
علت اين امر هم ايسنت كه :حالت "تحريك پذيري" درنر بيشتراست تادرماده. دراكثرحيوانها مي بينيم گه :بطور عادي ، بمحض اينكه نر، ماده را مي بيند، دنبالش ميرودو اظهار تمايل ميكند، ودرمقابل ، مدتي ، ماده امتناع ميكند، تا بعداز مدتي ، ممكن است حالت تمايل برايش پيدا بشود، يا اصلاً پيدانشود.
چون متوجه شديم گه اين حالتي است طبيعي ، نه روشي سياسي و مصلحتي- به آن دليلي كه درمقدمه عرض كردم دراسلام، به اين امر، و به اين واقعيت ، توجه شده است.چطور؟
اسلام، درمقررات جنسي، مقداري حدود و قيودبيشتر براي بيرون افتادن اعضاي زن، براي ظاهر شدن قسمتهاي مختلف زن، قائل شده. شايد اطلاع داشته باشيدكه قسمت عمده اي ازآزردگي هائي كه دربين زن و شوهرها پيش ميآيد، و اختلافاتي كه درروابط شان پيش ميآيد، به اين نكته برميگرددكه ، شوهرها، بخصوص دربعضي شرايط، احساس ميكنندكه زنها نسبت به آنهاف ازلحاظ جنسي، بي علاقه شده اند، ولابد اكثرشان هم دليلش را نميدانند!.
به هر صورت، دراين باره نميخواهم زياد توضيح بدهم اين حقايقي است مشهود،و نمونه هايش خيلي اتفاق افتاده. من درطول زندگيم، نمونه اش را مكرر ديده ام كه : گاهي بي تمايلي زن، موجب دلسردي مردنسبت به زن شده ، و بازاين دلسردي ، اثر معكوسي هم درزن داشته، كه زن هم تدريجاً نسبت به مرد واقعاً بيعلاقه و دلسردشده، وگاهي هم به جدائي زن وشوهراز همديگر . نمونه اين، مكرر پيش آمده، وهميشه هم پيش ميآيد.
اسلام،براي اينكه تحريك پذيري زن ومرد، به حد تعادل برسد، (يعني:آن اندازه كه ممكن است مرد را دراظهار تمايل زنش نسبت به خودش راضي كند، و زن هم در مقابل، احساس فشار نكند، به دليل اظهار تمايل هاي زياده ازحدمرد)مقرراتي از نظر حجاب وضع كرده، كه اگر اين مقررات، رعايت شود، كم كم ، تمايلات درمرد تخفيف پيدا ميكند، ودرزن تقويت ميشود.
ميدانيم كه:معمولاً موجبات تحريكي جنسي در زن يا مرد، مشاهدات عيني جنس مخالف، يا توجه ذهني زياد به مسائل جنسي است. منظور اينست كه :هروقت ، درزمينه امور جنسي ، مردها ، زنها را بيشتر ببينند، يا بيشتر به زن ها بينديشند، بيشتر تحريك ميشوند، و همينطورهم، زنها. پس ،با توجه به آن اختلافاتي هم، كه درحدودتحريك پذيري اين دوجنس وجود دارد، اسلام، اين برنامه راتنظيم كرده براي وجود اعتدال درتمايلات جنسي زن و مرد، كه : مردها، بيشتراعضايشان پيداباشد، يعني اشكالي نباشد دراينكه قسمتي بيشتر از زنهاف،اعضاي خودشان را نشان بدهند.ولي درموردزنها دستورداده كه :قسمتي كمتر، تا حدي ضرورت زندگي اقتضا ميكند، اعضايشان پيدا باشد.البته اين راعرض كنم:آن نوع حجابي كه ما الان هم،دربعضي جوامعه ها مي بينيم، يا ميدانيم كه درگذشته درجامعه هاي مختلف خودمان وجود داشته ، كه زن مثل گنجينه اشخاص خيلي پست ولئيم ، هميشه مخفي بوده و آفتاب نميديده، ازنظر اسلام مردود است.اسلام، اين مقررات را وضع نكرده.اسلام دستورداده كه : زن خود را سبك نكند، بطور زننده خودش را نشان مردها ندهد.وبطور زننده با آنان صحبت نكند.ودر وقتي كه اقتضا باشد و احتياجي مطرح باشد، مانعي ندارد كه دست و صورت زن پيدا باشد، اما درحركت و رفتار و گفتارش طوري باشد، كه مردها را به مسير انحراف جنسي سوق ندهد.
حدود حجاب"جسماني و اخلاقي" دراسلام، براي تقريباً همين است.
ولي اين تفاوت حدود حجاب زن و مرد، كه براي زن،اجازه داده كمتراز اعضايش، يعني تنها دست و صورتش ظاهر باشد، ولي براي مردآزاد است اضافه بردست وصورت، بازو و سينه و حتي ساق پا هم پيدا باشد، به همان دليل است كه قبلاً عرض كردم: معمولاً، مشاهده قسمتهاي مختلف اعضاي جنس مخالف، يك موجب بزرگ براي تحريك جنسي ميباشد، وجون زن كمترتحريك ميشود، اسلام اجازه داده مردها بيشتر اعضايشان را نشان بدهند، ولي چون مردخيلي سريعتر تحريك ميشود، اجازه نداده كه زنها اينقدر،درنشان دادن اعضاء، مثل مردها آزاد باشند، تا اختلاف حدود تمايلات بيشتر نشود، وروابط خانواده را بهم نزندو ناسالم نسازد.
پس ، با اين برنامه كه اسلام تعيين كرده،بطور طبيعي،خواست جنسي درزن و مرد، بحد يكنواختي ميرسد. يعني:وقتيكه زنها بيشتر اعضاي مردها را ببينند، مقدارتحريك پذيري شان، ازحد طبيعي بالاتر ميرود. و وقتي مردها كمتر اعضاي زنها را ببينند، مقدار تحريك پذيري شان ازحد طبيعي پائين تر ميآيدو وبا اين بالارفتن حدود تحريك پذيري درزن، و پائين آمدن حدود تحريك پذيري درمرد، خواسته هاي جنسي اينها با هم متعادل ميشود. وآن اختلافاتي ، كه هميشه مي بينيم درخانواده ها بروز ميكند،عاملش، كه تفاوت درجه تمايل جنسي است، ازبين ميرود.پس دليل تفاوت درحدود حجاب زن و مرد، مصلحت هم خود زن، وهم مرداست، اينست كه: زن ومرد، درخواسته هاي جنسي شان، به حد يكنواختي برسند. واين،نه به اين دليل است كه ايجاد فشار نسبت به زن بشود، و به اين ترتيب آن تبعيض كه شما اشاره كرديد مطرح نشود. نه ، مصلحت زن در- خانواده و در جامعه نيز- اين است كه : اندازه مناسب خواست مرد، تحريك بشود.، همانطور كه مصحلت مردهم ، چنين است.پس اصلاً، مسئله تبعيض مطرح نيست، بلكه مسئله مصلحت و سلامت جنسي زن ومرد، ومصلحت زندگي خانواده و سلامت جامعه مطرح است....
فلسفه حجاب از دید علامه احمد مفتی زاده
??????????????????????????????????????????????عجب!
پس در جامعه ی اسلامی اینقدر دغدغه ی جنسی زیاد می شود که مثل جنگل قرار است این مسائل از حریم خانه بیرون امده وبرای ظهور در انظار عمومی برای ایجاد مثلا تعادل ان هم باعلم به ضعف شهوات درزنان (که البته چیزیست که ازو خواسته شده)باید برایش چاره ای اندیشید وچه راه حلی بهتر از این !
لابد اگر در جما عتی شهوت زنان کمتر می شد فتوا می دادند مردان لخت شوند!بریزند در خیابان ها تا نظم طبیعت بهم نخورد.
2 نظر:
اولش گمان آن کردم که فلسفه ی حجاب از خودتونه مقداری تو ذوقم خورد اما در آخر اشک از شدت خنده تو چشام جمع شد...عالی بود،عالی پاسخ دادید.
براتون متاسفم دوست عزیز،
لااقل مرا در جریان میذاشتید و بعد اقدام به انتشار مطلب می کردید و شاید با پرسیدن همین سوالات به نتیچه می رسیدید نه اینکه مردم را هم از اصل ماجرا دور نگه دارید! برای پاسخ دادن به سوالات خود و مخاطبانتان آماده ام.
http://tabehom.blogfa.com
ارسال یک نظر
قطره قطره ...
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی