۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

صدای اغاز جوجه ها در بستر رود

چرت پل را پاره کرد:

سیمرغ در رحم خشکیده تخم گذاشته !

دنیای وحش از تعجب شاخ دراورد و

سد شکسته شد.
.
.

پل تا صورت غرق خوابش را در ایینه دید

به خود لرزید

وباز پل معنا گرفت






1 نظر:

در ۱۹ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۲۸, Anonymous هذیان گفت...

خیلی قشنگ بود عزیزم
بازم بنویس
اینم مال من


مطمئن باش و برو
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت
به من و سادگی ام خندیدی
به من و عشقی پاک
که پر از یاد تو بود
و خیالم می گفت تا ابد مال تو بود
تو برو ، برو تا راحتتر
تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم

 

ارسال یک نظر

قطره قطره ...

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی